چشم گرگ

بیدار شو٬ پیش از آنکه مجبور شوم با دندان هایم بیدارت کنم...

چشم گرگ

بیدار شو٬ پیش از آنکه مجبور شوم با دندان هایم بیدارت کنم...

زلال...شفاف...

چه حیف  

که دیگر حتی نمی توانم شعر بگویم. 

نگاهت   

آن نگاه صاف معمولی  

همه چیز را برایم  ساده می کرد  

آنقدر که بفهمم دنیا را    

 چشمانت را که بستی

 گم شدم با شعرهایم

باز کن  

آن دریچه ی سادگی را به دنیای من  

می خواهم پیدا شوم دوباره...

  

نظرات 2 + ارسال نظر
افق عمودی سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ق.ظ http://verticalh.wordpress.com/

سخته دیگه بعضی وقتا آدم یه هو میبینه که اون چشما دیگه اونجوری باز نمیشن که قبلن میشدن.

افق عمودی جمعه 7 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:24 ب.ظ http://verticalh.wordpress.com/

هی نینا، هر بار میام تو وبلاگت تبلیغ یک شتر مرغ اون بالاس. هماهنگ شده س؟؟؟؟!!!!


نه بابا...
شاید چون خودم کشته مرده حالت چشم های شتر مرغم...خیلی حیوون بی آزار و مهربونیه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد