چند بار است با خودم تصمیم می گیرم وقتی حال ندارم نیایم اینجا .ولی خب من کلی تصمیم می گیرم هرروز.
الان هم منتظرم کار لباس شویی تمام بشود تا من بتوانم ملحفه ی هم اتاقی را که در اوج بیماری ام روی تختش می خوابیدم را بندازم توی لباس شویی.(تقریبا در همه ی موارد لباس شویی از خود لباس کثیف تر است)
ملحفه پر از ویروس و مقادیر اندکی مف و عرق بدن تبدار است و من اصلا دلم نمی خواهد دوستم بعد از یک هفته که از خانه برگشت در یک چنین حالتی با تختش روبرو شود.
الان می روم ببینم که لباس شویی خاموش شده یا نه.
چد لحظه صبر کنید.
خب همین دیگر .بیشتر اینجا بشینم به چرت و پرت گفتن می افتم.البته همین الان هم همچین چیز جالب و جذابی نگفتم.شاید هم گفتم و دارم فروتنی می کنم.به هر حال اگر فکر می کنید دارم فروتنی می کنم اشتباه می کنید چون من اصلا هم فروتن و شکسته نفس (عجب کلمه ای شد )نیستم و دقیقا می دانم که چه هستم و آن چیز فروتن یا شکسته نفس نیست.
اه !
راستی لباس شویی کارش تمام شده بود .
boooo ... um no how about this one .. boooooooooooo
um u know i dont have a feel today .
یه لباس شویی خوب یه لباس شویی کثیفه
این یعنی زخم لباس ها رو تن رنجور ماشین
در هر حال همیشه شعبون یه بارم ذیحجه
خوبی؟
خوشی؟
همه چیز (همه چیزا!) خوبه؟
سلام . . .
یه لباس شویی خوب یه لباس شویی کثیفه
این یعنی زخم لباس ها رو تن رنجور ماشین
در هر حال همیشه شعبون یه بارم ذیحجه
خوبی؟
خوشی؟
همه چیز (همه چیزا!) خوبه؟
سلام . . .
اینقده دوس دارم رو لباس شویی زوم کنم. اصلا کلا دوس دارم رو حرکتِ یکنواختِ چیزا زوم کنم.