چشم گرگ

بیدار شو٬ پیش از آنکه مجبور شوم با دندان هایم بیدارت کنم...

چشم گرگ

بیدار شو٬ پیش از آنکه مجبور شوم با دندان هایم بیدارت کنم...

اشغال

وقتی ۱۲٬۱۳ ساله بودم٬سوال مورد علاقه ام این بود : 

می خواهید چکاره شوید ؟ 

فورا برای طرف سیصد نوع شغل ردیف می کردم که هیچ کدامش دکتر یا معلم نبود.شاید چون معلمی شغل انبیا بود و من می دانستم اعصابم از آن ۱۲۴ هزار ابله خیلی ضعیف تر است و به اندازه ی آن ها هم بیکار نیستم و مهمترین دلیل اینکه دکتر هم نمی خواستم بشوم این بود همه ی بچه های هم سن و سالم می خواستند دکتر بشوند و وقتی این همه دکتر دور و بر آدم است خیلی احمقانه است که تو هم بروی و دکتر بشوی. 

آن موقع خواننده شدن را دوست داشتم چون ناظم مان خیلی بدش می آمد دختر آواز بخواند.می خواستم خواننده بشوم تا ماتحتش آتش بگیرد. 

می خواستم زیست شناس ٬باستانشناس٬جانور شناس و پرنده شناس و کلا هر شناس دیگری بشوم.یک سره دنبال خزنده و پرنده و چرنده بودم و مارمولک و قورباغه و جوجه گنجشک از سرو کولم بالا می رفت.  

ولی در ۱۶ سالگی شغلی را از میان مشاغل این دنیا برگزیدم که مپرس...خودم هم هنوز توی کفش (با فتحه ی ک و ف و سکون ش) هستم. 

می خواستم تروریست بشوم . 

  

الان که بیشتر راجع به آن فکر می کنم می فهمم دقیقا نمی خواستم تروریست بشوم.سرباز مزدور شدن ...این چیزی بود که می خواستم. 

 

الان که ۲۱ سالم است٬هنوز هم نمی دانم می خواهم چکاره شوم.این رشته ای هم که دارم می خوانم خیلی مسخره است.فقط آدم را گیج می کند...ترم هفت هستم و از دو میلیارد شاخه ی این رشته که هر کدام از آن شاخه ها چند تا شاخه ی نازکتر دارند و هرکدام از آن شاخه های نازک تر چند تا برگ و هر برگ هم چند تا رگبرگ هنوز نمی دانم کدام را انتخاب کنم.

هنوز هم تنها چیزی که می دانم این است که نمی خواهم دکتر یا معلم بشوم. 

من آدم مصممی هستم.

نظرات 4 + ارسال نظر
matti شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:59 ق.ظ

fek kardi ma midanam ?
shayad asan foroshande besham
ya ajans moamelate melky baz konam .
ridim kolan .,

az in soala motenaferram سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ق.ظ

باحال مینویسی ولی حال ندارم بخونم

حسین سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ق.ظ http://shobeir86.blogfa.com

به نظر من اگه می تونی دامپزشک شو. این طوری می تونی به دولت به شورای نگهبان به مصباح و به آغا حسابی کمک کنی
سلام . . .

مهرناز سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.tired-me.blogfa.com

سلام مهرناز !! مطمتنی من آدم ملایمی ام.من از دیوار راست میرم بالا !! از اون یارو کفشیه ترسیده بودم واسه همین ملاطفت به خرج دادم که منو بندازه پایین.خلاصه گفتم بدونی منم مثل خودت شر و پر زبونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد