خستگی ام به خاطر این نیست که ۲۰ سال است تحمل می کنم این تو سری مدام را روی سرم در گرمای سوزان آفتاب.
به خاطر این نیست که می دانم درصد کوچکی نقش دارم در خود ارضایی نگهبان.به خاطر خاطره ی بازجویم نیست٬با آن پیراهن سیاه و شلوار خاکستری.به خاطر آن چشم بند تیره نیست.
به خاطر این نیست که به یاد می آورم چگونه خودم را زیر پا گذاشتم(و تو را .که جزئی از من بودی.)
خسته نیستم به خاطر عذابی که از بودنم می کشم.
خسته نیستم به خاطر این یک سال...و به خاطر خاطره ی این خرداد خونین.
و بهاری که همیشه آرامش زمستانم را می گیرد.
خسته ام چون تو هیچ کدام از این ها را نمی دانی.
خسته ام چون صدایت را خیلی وقت است نشنیده ام.صدایی که می گفت بیا اینجا...و من همیشه می آمدم.
خسته ام به خاطر گریه های هرشبم.
خسته ام چون بار نگاهت را از روی دوشم برداشتی...
خسته ام چون می دانم تو هیچ وقت اینها را نمی خوانی.
کاش واقعا یک ماه بیشتر نبود...کاش یک ماه برای من هم فقط یک ماه بود....
عشق یعنی: مادر..؛ صبر یعنی: همسر..؛ مهر یعنی: دختر..؛ نور یعنی خواهر..!؛
هرچه هستی... عشق یا مهر..، نور یا صبر..، روزت مبارک!؛
لینک ادامه ی مطلب...
http://301040.blogsky.com/1389/03/13/post-518
:))
روز زن بر هر زن٬ خواهر زن٬ برادر زن٬ آمپول زن٬ پنبه زن٬ بیل زن٬ جر زن٬ زیر آب زن و بقیه زنها مبــــــــــــــــــــــــارک!!!
سلام دوست عزیز خیلی زیبا بود
ولی پر ا معنی و حتما یک اتفاق پشت نوشته های این وبلاگه
من امروز از خستگی بریدم...
دیگه خسته نیستم.
...