دست نزن! چشم، ببستم دو دست راه مرو! چشم ،دو پایم شکست حرف مزن ! چشم، قطع نمودم سخن نطق مکن ! چشم، ببستم دهن هیچ نفهم ، این سخن عنوان مکن ، خواهش نافهمی انسان مکن لال شوم ، کور شوم ، کر شوم لیک محال که من خر شوم چندروی همچو خران زیر بار سر ز فضای بشریت درار
ازطرف یه سبز کوچک : علی
این شعر رو خیلی دوس دارم گرچه اگه من بودم از طرف خواهش می کردم از همون اول هیچ سخنی عنوان نکنه کلا !
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
دست نزن! چشم، ببستم دو دست
راه مرو! چشم ،دو پایم شکست
حرف مزن ! چشم، قطع نمودم سخن
نطق مکن ! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم ، این سخن عنوان مکن ،
خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم ، کور شوم ، کر شوم
لیک محال که من خر شوم
چندروی همچو خران زیر بار
سر ز فضای بشریت درار
ازطرف یه سبز کوچک : علی
این شعر رو خیلی دوس دارم
گرچه اگه من بودم از طرف خواهش می کردم از همون اول هیچ سخنی عنوان نکنه کلا !