یه نفس عمیق میکشم...دلم آشوبه.
اراده ی قوی ای می خواست...کارشو تموم کردم!بستمش و الان فقط منم و تو...که چشمات توی تاریکی برق میزنن و همه رو ٬ همه رو٬هر جا که باشن میبینی چشم گرگ!
دلم براش سوخت اما خیلی وقت بود که مرده بود.۲۲ بهمن سال پیش بود که مرد.شاید تمام این مدت هم داشت جون می کند از اینکه نمی تونه اونجور که دلش می خواد رفتار کنه و حرف بزنه.حرف بزنه.حرف بزنه...ما هم همینطوریم.نیستیم؟ما هم عین وبلاگامونیم!داریم جون می کنیم.تا اینکه یا به خودمون بیایم یا تیکه تیکه از روح و جسممون رو سانسور کنیم و آخر سر هم دچار یه مرگ حقیرانه بشیم.
نمی دونم چقدر می تونم برای چشم گرگ انرژی بذارم.اولویت من اینه که تا یه مدت بجز دوستای نزدیکم و کسایی که بهشون اعتماد دارم کسی از این وبلاگ خبردار نشه.شاید خاطره ی بد قبلی لازم بود که من یاد بگیرم یه کم حرفه ای تر رفتار کنم و همه جا جار نزنم کی ام!
سعی میکنم به موقع آپ کنم اما اگه طول کشید منو ببخشید چون نمی خوام از سایت دانشگاه یا خوبگاه آپ کنم و باقیمانده ی ترم هم درس ها خیلی فشرده است و لازم نیس که بگم من هم آدم تنبلی ام!!
امیدوارم از ماجراهای نینا و گرگش خوشتان بیاید...
چه اسم خطرناکی داره اینجا! باشه بابا من بیدارم.
با این جمله ی" همه جا جار نزنم کی ام" احساس نزدیکی کردم.
هیچم دچار یک مرگ حیرانه نشیم .
زود به زود بنویس .. یعنی میشه؟؟
اینقدر گفتم یک شنبه نیاد که امروز اینقدر حالم بد بود که نتونستم برم یونی ..هه ..
اصفهان جای قشنگیه .. بزرگ و با کلاس .. آدماشم خوبن .. یعنی ما چن تا دوست اصفهانی دارم که خوب بودن .. کرمانشاه نرفتم ولی اون دوستم هس نازی .. اون کرمانشاهیه .. خیلی دختر خوبیه .. با ادب و با نزاکت .. چه می دونم ..
مرسی به خاطر راهنمایی هات .. باید عملی شون کنم .. باز خدا رو شکر که کرم پودر هس .. چنان خودمو گریم می کنم که کسی نمی تونه بفهمه اون زیر چیه .. کرم های ضد لک رو هم که می زنم صورتم تقریبا صاف میشه ..
خوش بگذره دانشگاه .. می دونم که دلت برای اونجا و آدماش هم تنگیده ( لبخند معنی دار) ..